اين روزها متاسفانه آمار طلاق در كشورمان نسبت بالايي به خود گرفته. و مهم ترين دليل آن انتخاب نادرست همديگر مي باشد.آيا براي شما هم عجيب نيست چرا باوجود اين همه مشاور ,كتاب , و داشتن سواد , و حمايت خانواده ها جوانان بازهم انتخابي نادرست انجام مي دهند.
شاید افراد انتخاب نادرست را دلیلی برای ماندن در یک وضعیت نامطلوب نمیدانند و وقتی با شناخت ناقص و ناکافی وارد زندگی مشترک میشوند دیگر حاضر نیستند با کسی که با او مشترکات لازم ندارند باقی بماند. مطمئنا دلایل جدایی متنوع و متعددند و نمیتوان همزمان به همه آنها پرداخت؛ ما در اينجا سعي كرديم كه يكي از نكات ناسازگاري كه بسيار رواج يافته را ذكر كنيم.
همسرم را هر طور شده تغییر میدهم! بله، تغییر دادن همسر یکی از باورهای منفی و نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها از همان روز اول متوجه آن هستند. این باور در میان نسلهای قدیمیتر به وضوح وجود داشت و با اینکه تقریباً از تمام بوتههای آزمون، ناکام و سرافکنده بیرون آمد، امتداد آن، به اشکال جدید و فرمهای دیگر در میان نسل حاضر هم خود را نشان میدهد! بعد از ازدواج مي توانم همسرم را تغييربدهم، یعنی انسان را موجودی مانند مجسمه تصور کردن که از جنس سنگ است و میتوان آن را به هر شکلی تراش داد! یا یک عروسک مومی است که میتوان به راحتی آن را تغییر شکل داد! کسانی که چنین طرز تفکری دارند، حواسشان نیست که این مجسمه یا عروسک، برخلاف نمونههای دیگر، روح و روان هم دارد و خود، موجودی انتخابگر است که در شرایط فرهنگی اجتماعی خاصی رشد کرده و عقیده و نظر دارد و قبل از ازدواج، عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی شکل گرفته است.جالب است که در کمتر تعامل یا حتی معاملهای، چنین دیدگاهی وجود دارد. پس بايد به كلي اين موضوع را فراموش كرد
یکی از اصلیترین دلایل توهم تغییر دادن همسر، عدم شناخت کافی از انسان است. انسان ، موجودی بی عقل و تدبیر نیست که بتوان او را بدون در نظر گرفتن خواستهها و عقایدش تغییر داد. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر ما گذشت کند و برخی رفتارها یا علائق خود را تغییر دهد ، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. برعکس، هر جا که زور وجود د اشته باشد، یا اصلا تغییری ایجاد نمیشود و یا در آینده عوارض و نتایج غیر قابل کنترلی خواهد داشت. به زندگی افرادی که همسر خود را به زور تغییر دادهاند، نگاه کنید. یا همسر آنها پنهانیکار خود را انجام داده و سلیقه خود را پیش برده و متاسفانه زندگی را تبدیل به یک دروغ بزرگ کرده است و یا پس از گذشت یک یا دو دهه دچار انواع بیماریهای روان تنی، مانند فشار خون بالا یا پایین، ناراحتیهای قلبی و عروقی، بیماریهای گوارشی و بسیاری بیماریهای عصبی و حتی مبتلا به یکی از انواع سرطان شده است. البته منظور این نیست که هر کس بیمار است یا مشکل جسمانی دارد؛ لزوما به دلیل زورگویی همسرش دچار بیماری شده؛ اما پژوهشها نشان میدهد که عکس موضوع تا حد زیادی صادق است؛ یعنی اجبار و زور و فشار، تولید بیماری و ناراحتیهای اعصاب و روان میکند.
بهترین را میخواهم!
یکی دیگر از دلایل میل به تغییر دادن همسر، نظر شخصي خود فرد است؛ بدین معنی که وقتی به دنبال ویژگیهای ایدهآل و خيالي هستیم و این ویژگیها را در عالم واقعیت در کسی پیدا نمیکنیم، تصمیم میگیریم با کسی که صرفاً ظاهرش را پسندیدهایم، ازدواج کرده و بعد از ازدواج او را تغییر دهیم و آن ویژگیهای آرمانی را در او ایجاد کنیم! کاری که البته غیر ممکن است.